Wednesday, January 18, 2006

هيچ وقت نمی شود و اگر بشود، درست هم نيست همه خيابان ها را با بنز پر کردن

هنوز به چندمين زنگ تبريک تولدم نرسيده بودم که يکی از بچه های قديم همشهری زنگ زد که دو تا از همکارهای قديم را اخراج کرده اند، باقی حرف هايش را يادم نيست چون طرف های ما رسم است اگر کار ناپسندی ببينيم حالمان بد شود ، به بزرگی خودتان ببخشيد اين مدنی نبودنمان را ديگر و کمی سنت هم بد نيست را. من فکر می کنم اگر کسی حتا شامل آخرين نقل وبلاگ آقای سردبير شود - که از مشکل پوشش برخی از همکاران قبلی گلايه داشت - به اين دو فرد نمی شد حرف بزند که يکی شان اهل حوالی ميدان شکوفه است و فرزندی دارد که به مدرسه می رود و ديگری به کل شوت است، بايد ببينيدش.
از دعواهای من در ايرانشهر سابق حتا بر سر ادامه کار آدم هايی بود که با نوشتن مطالب حيات وحش برای روزنامه تيراژ می آوردند اما با فرمت ويژه نامه تناسب نداشتند ، بماند که هيچ وقت نمی شود و اگر بشود، درست هم نيست همه خيابان ها را با بنز پر کردن به خصوص که راننده آر-دی سوار باشد و هر سال در ويژه نامه سالگرد بنويسد که روزنامه را پاتوق می داند و همين امروز 28-10-1384 در يک ستون 50 کلمه ای داستانک اش می نويسد
در تختخواب غلط زدم

0 Comments:

Post a Comment

<< Home