Wednesday, December 20, 2006

تو که مسيح نيستي

من حالم بد نيست دوستان، بعدا توضيح می دهم که قضيه چه است که به نظرم دارد برايم دارد جا می افتد چرا در زبان فارسی يک افسانه است که می گويد خاک آدم شش قسمت غم است و يک قسمت شادی. فقط فهم اين موضوع من را آزار می دهد و گر نه سال هاست که اين همه خوش نبوده ام. آخر آذر، شب يلدا
**************
اين ترجمه تحت تاثير و با کمک آنتي هيستامين دکونژستان، استامينوفن کدئين، آموکسي سيلين 500، لاموتريژين 50 ،اکس کاربازپين 300 و چاي سبز است که مدتی زنده ام نگاه داشتند اواسط آذر
***************
ارجاع هاي ديلن به بيرون از متن کم نظير است: مثلا تعريض به

قضاياي رايج و علايق حتا مقدس هيپي ها،قصه هرمان ملويل به اسم نهنگ سفيد، افسانه کشف آمريکا و تعويض طلاهاي سرخ پوست ها با خرمهره، و تغيير شعار معروف هيپي ها
بمب ها را ممنوع کنيدBan the bombs
که شده است
"Ban the bums"
ترجمه را هم تِر!جمه بدانيد، مگر در يک چند تا سطر
:D
****************
آهنگ هم در آلبوم اين طور شروع مي شود که عمو باب چند تا سطر را
مي خواند و بعدش ، خنده ش باعث مي شود ضبط را قطع کنند و دوباره

شروع کنند. خواب هاي آنها را با خواب هاي ما مقايسه کنيد، متوجه مي

شويد چرا بيداري هامان هم اين قدر فرق مي کند. چند وقت پيش خواب

ديدم توي باغ يک هتل که ستون هايش مثل زولبيا بود نشسته ام و يک

ببر را ديدم که داشت خوش-خوشک براي خودش مي گشت، به همراهم

که نشان دادم ش گفت: پوست ش را چند مي خري؟
Bob Dylan's 115th Dream
خواب شماره صد و پانزده باب ديلن

I was riding on the Mayflower
سوار مي-فلاور بودم
When I thought I spied some land
که فکر کردم يک خشکي را ديدم
I yelled for Captain Arab
ناخدا اِرَب را صدا زدم
I have yuh understand
بايد تو بفهمي خشکي است يا نه
Who came running to the deck
که دوان دوان آمد روي عرشه
Said, "Boys, forget the whale
گفت : پسر ها بي خيال نهنگ شويد
Look on over yonder
آن ور را تماشا کنيد
Cut the engines
موتور ها را خاموش کنيد
Change the sail
جهت حرکت را عوض کنيد
Haul on the bowline"
""ما اين آواز را خوانديم
We sang that melody
بکشيد طرف وسطِ کشتی
Like all tough sailors do
مثل باقي ملوان هاي قلچماق
When they are far away at sea
که وقتي وسط دريايند مي خوانند

"I think I'll call it America"
فکر کنم اسم ش را بگذاريم آمريکا
I said as we hit land
را وقتي پا به خشکي گذاشتيم گفتم
I took a deep breath
يک نفس عميق کشيدم
I fell down, I could not stand
افتادم، نمي توانستم بايستم
Captain Arab he started
ناخدا اِرَب شروع کرد به
Writing up some deeds
نوشتن چند تا سند
He said, "Let's set up a fort
گفت بياييد چند تا دژ بسازيم
And start buying the place with beads"
و چند تا مهره بدهيم و اينجا را بخريم
Just then this cop comes down the street
درست همان وقت اين پليس از بالاي خيابان آمد
Crazy as a loon
به حماقت يک خل و چل
He throw us all in jail
او همه مان را انداخت زندان
For carryin' harpoons
چون نيزه صيد نهنگ مي برديم

Ah me I busted out
اه، من زدم بيرون
Don't even ask me how
ازم حتا نپرس چه طور
I went to get some help
رفتم کمک بيارم
I walked by a Guernsey cow
از کنار يک گاو شيرده انگليسي تبار رد شدم
Who directed me down
که من رابه
To the Bowery slums
زاغه هاي باوري{حومه نيويورک} راهنمايي کرد
Where people carried signs around
که مردم پرچم هايي به دست داشتند که روشان نوشته بود
Saying, "Ban the bums"
کون ها را ممنوع کنيد
I jumped right into line
پريدم توي صف
Sayin', "I hope that I'm not late"
مي گفتم ايشالا دير نکرده م
When I realized I hadn't eaten
همان وقت فهميدم که
For five days straight
پنج شبانه روز است که چيزي نخورده ام

I went into a restaurant
رفتم به يک رستوران
Lookin' for the cook
دنبال سر آشپز گشتم
I told them I was the editor
به شان گفتم که سرپرست نويسنده هاي
Of a famous etiquette book
يک کتاب مشهور آداب معاشرت م
The waitress he was handsome
زن پيشخدمت مرد خوش تيپي بود
He wore a powder blue cape
و يک شنل آبي لاجوردي تن ش بود
I ordered some suzette, I said
قدري سمبوسه سفارش دادم، گفتم
"Could you please make that crepe"
ممکن است خوب ِخوب سرخ ش کنيد
Just then the whole kitchen exploded
درست همان وقت کل آشپز خانه
From boilin' fat
از چربي جوشان منفجر شد
Food was flying everywhere
غذا به همه جا پرت مي شد
And I left without my hat
و من بدون کلاه م از آنجا رفتم

Now, I didn't mean to be nosy
به هر حال دلم نمي خواهد فضول به نظر بيايم
But I went into a bank
اما رفتم به يک بانک
To get some bail for Arab
تا براي اِرَب قدري وجه الضمان بگيرم
And all the boys back in the tank
و براي همه پسرهايي که توي هلفدوني افتاده بودند
They asked me for some collateral
آنها از من وثيقه خواستند
And I pulled down my pants
من هم تنبانم را کشيدم پايين
They threw me in the alley
آنها انداختندم توي خيابان
When up comes this girl from France
که اين دختر فرانسوي آمد
Who invited me to her house
که من را به خانه ش دعوت کرد
I went, but she had a friend
من رفتم، اما او يک رفيق داشت
Who knocked me out
که من را ناک اوت کرد
And robbed my boots
و چکمه هام را دزديد
And I was on the street again
و دوباره توي خيابان بودم

Well, I rapped upon a house
خب، تق تق روي در يک خانه زدم
With the U.S. flag upon display
که يک پرچم آمريکا را جلوي ديد گذاشته بود
I said, "Could you help me out
گفتم: کمک م مي کنيد
I got some friends down the way"
چند تا دوست م توي راه مانده اند
The man says, "Get out of here
مَرده مي گويد: از اينجا گم شو
I'll tear you limb from limb"
جرواجرت مي کنم
I said, "You know they refused Jesus, too"
مي گويم: مي داني که آنها مسيح را هم نپذيرفتند
He said, "You're not Him
او گفت: تو که مسيح نيستي
Get out of here before I break your bones
قبل از اين که استخوان هات را بشکنم از اينجا دور شو
I ain't your pop"
من باباجونت نيستم
I decided to have him arrested
من تصميم گرفتم که او دستگير شود
And I went looking for a cop
و رفتم دنبال پليس بگردم

I ran right outside
پريدم بيرون
And I hopped inside a cab
و افتادم توي يک تاکسي
I went out the other door
از آن يکي در رفتم بيرون
This Englishman said, "Fab"
اين مرد انگليسي گفت: عالي
As he saw me leap a hot dog stand
وقتي من را ديد که از روي باجه هات داگ فروشي پريدم
And a chariot that stood
و از روي ارابه اي که از يک ساختمان
Parked across from a building
بيرون آمده بود
Advertising brotherhood
و برادري را رويش تبليغ مي کردند هم پريدم
I ran right through the front door
درست از در جلو دويدم
Like a hobo sailor does
همان طور که از يک ملوان ولگرد بر مي آيد
But it was just a funeral parlor
اما از يک بنگاه تدفين سر در آوردم
And the man asked me who I was
و مَردِه از من پرسيد کي ام

I repeated that my friends
باز با آه گفتم که همه ي دوست هام
Were all in jail, with a sigh
توي زندان اند
He gave me his card
او کارت ويزيت ش را به من داد
He said, "Call me if they die"
و گفت اگر مُردند خبرم کن
I shook his hand and said goodbye
با او دست دادم و گفتم خداحافظ
Ran out to the street
و دويدم توي خيابان
When a bowling ball came down the road
که يک توپ بولينگ آمد پايين
And knocked me off my feet
و من را کوبيد به زمين
A pay phone was ringing
يک تلفن عمومي داشت زنگ مي زد
It just about blew my mind
که ذهنم را گرخيد
When I picked it up and said hello
وقتي گوشي را برداشتم و گفتم بفرماييد
This foot came through the line
از پشت خط اين شعر آمد بيرون

Well, by this time I was fed up
خب، اين موقع ديگر
At tryin' to make a stab
از تلاش براي کمک آوردن براي
At bringin' back any help
دوست هام و ناخدا اِرَب
For my friends and Captain Arab
سير شده بودم
I decided to nip a coin
تصميم گرفتم يک سکه بيندازم
Like either heads or tails
انگار که شير يا خط
Would let me know if I should go
باخبرم مي کردند که بايد
Back to ship or back to jail
برگردم به کشتي يا برگردم به زندان
So I hocked my sailor suit
با اين حسا ب لباس ملواني م را گرو گذاشتم
And I got a coin to flip
و يک سکه گرفتم که بيندازم
It came up tails
که شير آمد
It rhymed with sails
که با کشتي وزن ش شبيه بود
So I made it back to the ship
با اين حساب برگشتم طرف کشتي

Well, I got back and took
خب، من برگشتم وبرگ جريمه
The parkin' ticket off the mast
پارک ممنوع را از دکل برداشتم
I was ripping it to shreds
داشتم ريز ريزش مي کردم
When this coastguard boat went past
که يک گشت ساحلي رد شد
They asked me my name
اسم م را پرسيدند
And I said, "Captain Kid"
و گفتم ناخدا کيد
They believed me but
باورم کردند اما
They wanted to know
آنها مي خواستند بدانند
What exactly that I did
من دقيقا چه کار ي مي کنم
I said for the Pope of Eruke
گفتم که کارمند
I was employed
پاپ اروک هستم
They let me go right away
في الفور ول م کردند
They were very paranoid
خيلي پارانويايي بودند

Well, the last I heard of Arab
خب، آخرين خبري که از اِرَب دارم
He was stuck on a whale
اين است که عاشق يک نهنگ شده
That was married to the deputy
که با معاون کلانتر زندان
Sheriff of the jail
عروسي کرده
But the funniest thing was
اما بامزه ترين چيز اين بود
When I was leavin' the bay
که وقتي داشتم خليج را ترک مي کردم
I saw three ships a-sailin'
سه تا کشتي را ديدم
They were all heading my way
که داشتند مي آمدند طرف من
I asked the captain what his name was
از ناخدا پرسيدم اسم ش چيست
And how come he didn't drive a truck
و چه طور است که يک تراکتور را نمي راند
He said his name was Columbus
گفت اسم ش {کريستف} کلمب است
I just said, "Good luck."
فقط گفتم "موفق باشي"

0 Comments:

Post a Comment

<< Home