Tuesday, December 12, 2006

امشب من بچه ت م

يک مشت از بچه هاي سيدخندان به پوست دخترشان مي گفتند بچه. من فکر مي کردم منظورشان و محل گرته برداري شان واژه هاي لجن عيال يا منزل يا خانم بچه ها است. يا يادم مي افتاد که يک دوره بين دختر ها مد شده بود با دهن آلوچه اي و مقنعه ي مدرسه اي بيرون رفتن: که اعتراضي بود غريزي و بدون شعور به نقش سنتي زن در جامعه ايراني که عبارت بود از دختربچه-مادر،بي جواني و بي شعور. دخترها مي خواستند تين ايجر باشند و شروع تين ايجريت را گذاشته بودند تيپ بچه-مدرسه-گي-يت و نمي دانستند که دارند چه مي کنند اما تظاهر خوبي براي ميل خوبشان پيدا کرده بودند البته بدون شعور و فرهنگ قضيه.
من اين اطلاع دست اولم از فرهنگ کوچه را در کتاب بررسي موسيقي متال 2: حس نناميده آوردم با ترجمه بيبي به بچه. کتابم توقيف شد، اينجا مي آورم ش
اگر نمي دانيد بيبي چه است، نخوانيد وبلاگم را

by bob dylan
I'll be your baby tonight
امشب من بچه ت م

Close your eyes, close the door,
چشم هات را ببند، در را ببند
You don't have to worry any more.
ديگر لازم نيست نگران باشي
I'll be your baby tonight.
امشب من بچه ت م

Shut the light, shut the shade,
نور را خاموش کن، نورگير را ببند
You don't have to be afraid.
لازم نيست بترسي
I'll be your baby tonight.
امشب من بچه ت م


Well, that mockingbird's gonna sail away,
خب، وقتي مرغ مقلد دور مي شود
We're gonna forget it.
از ياد مي بريم ش
That big, fat moon is gonna shine like a spoon,
مي درخشد آن ماه بزرگ چاق مثل يک قاشق
But we're gonna let it,
اما ما کاري ش نداريم
You won't regret it.
غصه ش را نخواهي خورد

Kick your shoes off, do not fear,
کفش هات را در بيار
Bring that bottle over here.
آن بطري را بيار اينجا
I'll be your baby tonight.
امشب من بچه ت م

1 Comments:

At 4:07 PM, Anonymous Anonymous said...

here baby doesnt mean a child man

 

Post a Comment

<< Home