Tuesday, February 20, 2007

دندان و اعتماد تا آسيب نبينند يادمان می رود وجود دارند

اگر اين چهار تا عبارت را ازم بگيرند دق می کنم
ای آقا
اصلا هيچ چی
اشتباه شد
برو بابا
ماه را بگذارند دست چپم، خورشيد را دست راست...من ول کن اينها نمی شوم، حتا يک واو

4 Comments:

At 6:48 AM, Anonymous Anonymous said...

!سلام
می دونی "حتا یک واو" رو دیدم یاد چی افتادم! از بی ربطی شرمنده م ولی باورت نمی شه یاد چی!
اول یا دوم راهنمایی بودم که برای تولدم یه سشوار گرفته بودین، البته مسلمه که خاله گرفته بود و داده بود دست تو و امیر;)
بعد با این سشوار یه کارت بامزه هم بود که عکس یه گربه بود که دو طرفش بالشت بود و این بالشت ها از هم می شدن و پیام تبریک رو توش نوشته بودین و آخرش با یه خودنویس آبی نوشته بودین "من و او" ، کلی زحمت کشیدم که تونستم این رو بخونم و بفهمم که یعنی امیر و ادیب و شایدم ادیب و امیر!!! می دونم حافظه ت عالیه ولی نمی دونم کدوم یکی از اینایی که گفتم رو یادت میاد!؟!؟

 
At 11:59 PM, Anonymous Anonymous said...

سلام! واقعا ضروریند علی الخصوص برو بابا که واجب تر از همه ست

 
At 8:44 AM, Blogger maneli said...

hagh ba shomast... dandano etemad bayad asib bebinad ta yademan biayad... Aaakh... in dandan bood... vaay... an yeki etemaad.....hagh ba shomast..

 
At 9:32 AM, Anonymous Anonymous said...

159
در تمامی این سالها دنیای ما را کردند همین ماه و خورشید . ماه و خورشیدی که امکان دارد در دستانمان جای بگیرد اگر مثل او باشیم.
برای رسیدن به آن کمال باید مثل او بود نه هیچکس دیگه . حتی نمی توانیم خودمان باشیم چون ما انتخاب نشدیم تا به کمال برسیم.
عنوان پست جدید وبلاگ هرمس (( لکه های ننگ روی دامن ذوالجلال))
خوشحال می شم تبادل لینک داشته باشیم.
تا بزودی خداحافظ

 

Post a Comment

<< Home