Wednesday, December 27, 2006

و من هنوز دلتنگ کسی ام

شايد تعجب کنيد از اين همه باب ديلن. خب عمو باب 34 تا آلبوم استوديويی دارد و تقريبا همه ليريک هاش خوب است. وانگهی من کلی ليريک خوب از ديگران ترجمه کرده ام که قرار است توی کتاب هام در بيايند. با اين حساب باب ها زياد نيست. اين يکی از جانی کش است که دوست باب هم بود
Artist/Band: Cash Johnny
I Still Miss Someone
The Essential Johnny Cash

At my door the leaves are falling
دم در خانه ام برگ ها دارند می افتند
A cold wild wind has come
باد سرد تندی می آيد
Sweethearts walk by together
دلبندها با هم راه می روند
And I still miss someone
و من هنوز دلتنگ کسی ام

I go out on a party
می روم بيرون به يک مهمانی
And look for a little fun
در جست و جوی قدری تفريح
But I find a darkened corner
اما يک کنج تاريک را پيدا می کنم
because I still miss someone
چون هنوز دلتنگ کسی ام

Oh, no I never got over those blues eyes
آه، نه من هيچ وقت آن چشم های آبی را پشت سر نگذاشتم
I see them every where
همه جا می بينم شان
I miss those arms that held me
دلم برای آن بازوهايی که من را بغل می کردند تنگ شده
When all the love was there
وقتی که کل عشق آنجا بود

I wonder if she's sorry
تو فکرم که متاسف است
For leavin' what we'd begun
به خاطرترک آنچه ما شروع کرده بوديم
There's someone for me somewhere
کسی برايم جايی است
And I still miss someone
و من هنوز دلتنگ کسی ام

Monday, December 25, 2006

بيمار عشق


باب ديلن جديد را به نظرم بايد با همين آهنگ شناخت که اولين آهنگ اولين آلبوم پنج ستاره ديلن بعد از شانزده سال بود. همين آهنگ در تبليغ لباس زير ويکتورياز سيکرت آمده بود و جاده های چپاول، و واقعی نبودن دختره! هر دو اشاره به زندگی در جست و جوی عشق دارند و نشانه ای اند از فهم جديد ديلن از عشق که ده سال بعد در آهنگ رعد روی کوه نشان داده می شود. در اين سطرها: داشتم به آليشيا کيز فکر می کردم
بعد باب به مجله رولينگ ستون می گويد: هيچ چيز آليشيا کيز نيست که از آن خوشم نيايد. او را فقط يک بار ديده ام" اظهار علاقه علنی دخترپسندتر و ظريف تر و ديلن وارتر از اين ديده ايد؟
حواستان است که ديلن چه قدر از رويايی عاشق شدن بريده و همين که فقط چيزی از يار ندهدش آزار برايش بس است؟ با آدريانا ليما همبازی شدن برای تبليغ لباس زير هم به نظرم مولود همين نگاه است.
کاش سال 1996 با عمو باب آشنا می شدم
Love Sick by Bob Dylan
بيمار عشق

I'm walking,through streets that are dead
دارم در خيابان هايی راه می روم که مرده اند
Walking,walking with you in my head
راه می روم، تو در ذهنم ی وُ راه می روم
My feet are so tired
پاهام بسيار خسته اند
My brain is so wired
مغزم بسيار به هم پيچيده
And the clouds are weeping
و ابرها می گريند

Did I,hear someone tell a lie
شنيدم کسی دروغی بگويد؟
Did I,hear someone's distant cry
شنيدم فرياد دورِ کسی را؟
I spoke like a child
مثل يک کودک سخن می گفتم
You destroyed me with a smile
مرا با يک لبخند نابود کردی
while i was sleeping
وقتی که خواب بودم

I'm sick of love
بيمار آن عشقی ام
That I'm in the thick of it
که در پهنه اش ام
This kind of love
اين جور عشق
I'm so sick of it
بسيار بيمارِ آن ام

I see,I see lovers in the meadow
می بينم، عشاق را در علفزار می بينم
I see,I see silhouettes in the window
می بينم ،ضد نور ها را در پنجره می بينم
I watch them 'til they're gone
تا وقتی بروند نگاه شان می کنم
and they leave me hangin' on
و آويخته به يک سايه
to a shadow
مرا ترک می کنند

I'm sick of love
من بيمار عشق م
I hear the clock tick
تيک تاک ساعت را می شنوم
this kind of love
اين جور عشق
I'm lovesick
من بيمار عشق م

Sometimes the silence can be like thunder
برخی اوقات سکوت می تواند همچو رعد باشد
Sometimes I wanna take to the road of plunder
برخی اوقات می خواهم به جاده چپاول بروم
Could you ever be true?
به کل امکان داشت واقعی باشی؟
I think of you and I wonder
به تو می انديشم و در حيرتم

I'm sick of love
بيمار عشق م
I wish I'd never met you
کاش که هر گز نديده بودم ت
I'm sick of love
بيمار عشق م
I'm tryin' to forget you
در تلاشم که از ياد ببرم ت
Just don't know what to do
به کل نمی دانم چه کنم
I'd give anything to be with you
حاضرم همه چيز را بدهم تا با تو باشم

تا اين که عاشق ت شدم

ليريک پست قبلی بامزه ترين ليريک دنياست
Til I Fell In Love With You تا اين که عاشق ت شدم
Time Out Of Mind
1997

Well my nerves are exploding and my

body's tense
خب، اعصابم دارند مي ترکند و تنم منقبض شده
I feel like the whole world got me pinned

up against the fence
حس مي کنم که کل دنيا من را به حصار سنجاق کرده
I've been hit too hard; I've seen too much
سفت خورده ام، زياد ديده ام
Nothing can heal me now, but your touch
هيچ چيز نمي تواند درمانم کند ، به جز لمس تو
I don't know what I'm gonna do
نمي دانم چه مي خواهم کنم
I was all right 'til I fell in love with you
روبه راه بودم، تا که عاشق ت شدم

Well my house is on fire; burning to the

sky
خب خانه ام آتش گرفته ، شعله ها به آسمان مي روند
I thought it would rain but the clouds

passed by
فکر کردم مي خواهد باران ببارد اما ابر ها گذشتند
Now I feel like I'm coming to the end of

my way
الان حس مي کنم که دارم به تهِ راهم مي آيم
But I know God is my shield and he

won't lead me astray
اما مي دانم خدا حافظم خواهد بود و من را حيران رها

نمي کند
Still I don't know what I'm gonna do
باز نمي دانم چه مي خواهم کنم
I was all right 'til I fell in love with you
روبه راه بودم، تا که عاشق ت شدم

Boys in the street beginning to play
پسر ها توي کوچه شروع مي کنند به بازي
Girls like birds flying away
دخترها مثل پرنده ها پر مي زنند و مي روند
When I'm gone you will remember my

name
وقتي {از دنيا} رفته ام، اسمم را به ياد خواهي آورد
I'm gonna win my way to wealth and

fame
من در راهم به شهرت و ثروت موفق مي شوم
I don't know what I'm gonna do
نمي دانم چه مي خواهم کنم
I was all right 'til I fell in love with you
روبه راه بودم، تا که عاشق ت شدم

Junk is piling up; taking up space
آشغال دارد جمع مي شود، جا مي گيرد
My eyes feel like they're falling off my

face
چشم هام اين حس را مي دهند که انگار دارند از

صورتم مي افتند
Sweat falling down, I'm staring at the

floor
عرق ريخته مي شود، به کف زمين زل زده ام
I'm thinking about that girl who won't be

back no more
دارم به آن دختري فکر مي کنم که ديگر بر نمي گردد
I don't know what I'm gonna do
نمي دانم چه مي خواهم کنم
I was all right 'til I fell in love with you
روبه راه بودم، تا که عاشق ت شدم

Well I'm tired of talking; I'm tired of

trying to explain
خب، از حرف زدن خسته شده م، از سعي براي

توضيح دادن خسته شده م
My attempts to please you were all in

vain
تلاش هام براي راضي کردن ت همه بي هوده بوده
Tomorrow night before the sun goes

down
فردا شب، قبل از اين که خورشيد پايين برود
If I'm still among the living, I'll be Dixie

bound
اگر هنوز بين زنده ها باشم ، راهي جنوب مي شوم
I just don't know what I'm gonna do
فقط نمي دانم چه مي خواهم بکنم
I was all right 'til I fell in love with you
روبه راه بودم، تا که عاشق ت شدم
Copyright © 1997 Special Rider Music
باب ديلن يک بار در تبليغ ويکتورياز سيکرت بازی کرد، به نظرم برای اين که با اين حضرت همبازی شود...حق داشت

Wednesday, December 20, 2006

تو که مسيح نيستي

من حالم بد نيست دوستان، بعدا توضيح می دهم که قضيه چه است که به نظرم دارد برايم دارد جا می افتد چرا در زبان فارسی يک افسانه است که می گويد خاک آدم شش قسمت غم است و يک قسمت شادی. فقط فهم اين موضوع من را آزار می دهد و گر نه سال هاست که اين همه خوش نبوده ام. آخر آذر، شب يلدا
**************
اين ترجمه تحت تاثير و با کمک آنتي هيستامين دکونژستان، استامينوفن کدئين، آموکسي سيلين 500، لاموتريژين 50 ،اکس کاربازپين 300 و چاي سبز است که مدتی زنده ام نگاه داشتند اواسط آذر
***************
ارجاع هاي ديلن به بيرون از متن کم نظير است: مثلا تعريض به

قضاياي رايج و علايق حتا مقدس هيپي ها،قصه هرمان ملويل به اسم نهنگ سفيد، افسانه کشف آمريکا و تعويض طلاهاي سرخ پوست ها با خرمهره، و تغيير شعار معروف هيپي ها
بمب ها را ممنوع کنيدBan the bombs
که شده است
"Ban the bums"
ترجمه را هم تِر!جمه بدانيد، مگر در يک چند تا سطر
:D
****************
آهنگ هم در آلبوم اين طور شروع مي شود که عمو باب چند تا سطر را
مي خواند و بعدش ، خنده ش باعث مي شود ضبط را قطع کنند و دوباره

شروع کنند. خواب هاي آنها را با خواب هاي ما مقايسه کنيد، متوجه مي

شويد چرا بيداري هامان هم اين قدر فرق مي کند. چند وقت پيش خواب

ديدم توي باغ يک هتل که ستون هايش مثل زولبيا بود نشسته ام و يک

ببر را ديدم که داشت خوش-خوشک براي خودش مي گشت، به همراهم

که نشان دادم ش گفت: پوست ش را چند مي خري؟
Bob Dylan's 115th Dream
خواب شماره صد و پانزده باب ديلن

I was riding on the Mayflower
سوار مي-فلاور بودم
When I thought I spied some land
که فکر کردم يک خشکي را ديدم
I yelled for Captain Arab
ناخدا اِرَب را صدا زدم
I have yuh understand
بايد تو بفهمي خشکي است يا نه
Who came running to the deck
که دوان دوان آمد روي عرشه
Said, "Boys, forget the whale
گفت : پسر ها بي خيال نهنگ شويد
Look on over yonder
آن ور را تماشا کنيد
Cut the engines
موتور ها را خاموش کنيد
Change the sail
جهت حرکت را عوض کنيد
Haul on the bowline"
""ما اين آواز را خوانديم
We sang that melody
بکشيد طرف وسطِ کشتی
Like all tough sailors do
مثل باقي ملوان هاي قلچماق
When they are far away at sea
که وقتي وسط دريايند مي خوانند

"I think I'll call it America"
فکر کنم اسم ش را بگذاريم آمريکا
I said as we hit land
را وقتي پا به خشکي گذاشتيم گفتم
I took a deep breath
يک نفس عميق کشيدم
I fell down, I could not stand
افتادم، نمي توانستم بايستم
Captain Arab he started
ناخدا اِرَب شروع کرد به
Writing up some deeds
نوشتن چند تا سند
He said, "Let's set up a fort
گفت بياييد چند تا دژ بسازيم
And start buying the place with beads"
و چند تا مهره بدهيم و اينجا را بخريم
Just then this cop comes down the street
درست همان وقت اين پليس از بالاي خيابان آمد
Crazy as a loon
به حماقت يک خل و چل
He throw us all in jail
او همه مان را انداخت زندان
For carryin' harpoons
چون نيزه صيد نهنگ مي برديم

Ah me I busted out
اه، من زدم بيرون
Don't even ask me how
ازم حتا نپرس چه طور
I went to get some help
رفتم کمک بيارم
I walked by a Guernsey cow
از کنار يک گاو شيرده انگليسي تبار رد شدم
Who directed me down
که من رابه
To the Bowery slums
زاغه هاي باوري{حومه نيويورک} راهنمايي کرد
Where people carried signs around
که مردم پرچم هايي به دست داشتند که روشان نوشته بود
Saying, "Ban the bums"
کون ها را ممنوع کنيد
I jumped right into line
پريدم توي صف
Sayin', "I hope that I'm not late"
مي گفتم ايشالا دير نکرده م
When I realized I hadn't eaten
همان وقت فهميدم که
For five days straight
پنج شبانه روز است که چيزي نخورده ام

I went into a restaurant
رفتم به يک رستوران
Lookin' for the cook
دنبال سر آشپز گشتم
I told them I was the editor
به شان گفتم که سرپرست نويسنده هاي
Of a famous etiquette book
يک کتاب مشهور آداب معاشرت م
The waitress he was handsome
زن پيشخدمت مرد خوش تيپي بود
He wore a powder blue cape
و يک شنل آبي لاجوردي تن ش بود
I ordered some suzette, I said
قدري سمبوسه سفارش دادم، گفتم
"Could you please make that crepe"
ممکن است خوب ِخوب سرخ ش کنيد
Just then the whole kitchen exploded
درست همان وقت کل آشپز خانه
From boilin' fat
از چربي جوشان منفجر شد
Food was flying everywhere
غذا به همه جا پرت مي شد
And I left without my hat
و من بدون کلاه م از آنجا رفتم

Now, I didn't mean to be nosy
به هر حال دلم نمي خواهد فضول به نظر بيايم
But I went into a bank
اما رفتم به يک بانک
To get some bail for Arab
تا براي اِرَب قدري وجه الضمان بگيرم
And all the boys back in the tank
و براي همه پسرهايي که توي هلفدوني افتاده بودند
They asked me for some collateral
آنها از من وثيقه خواستند
And I pulled down my pants
من هم تنبانم را کشيدم پايين
They threw me in the alley
آنها انداختندم توي خيابان
When up comes this girl from France
که اين دختر فرانسوي آمد
Who invited me to her house
که من را به خانه ش دعوت کرد
I went, but she had a friend
من رفتم، اما او يک رفيق داشت
Who knocked me out
که من را ناک اوت کرد
And robbed my boots
و چکمه هام را دزديد
And I was on the street again
و دوباره توي خيابان بودم

Well, I rapped upon a house
خب، تق تق روي در يک خانه زدم
With the U.S. flag upon display
که يک پرچم آمريکا را جلوي ديد گذاشته بود
I said, "Could you help me out
گفتم: کمک م مي کنيد
I got some friends down the way"
چند تا دوست م توي راه مانده اند
The man says, "Get out of here
مَرده مي گويد: از اينجا گم شو
I'll tear you limb from limb"
جرواجرت مي کنم
I said, "You know they refused Jesus, too"
مي گويم: مي داني که آنها مسيح را هم نپذيرفتند
He said, "You're not Him
او گفت: تو که مسيح نيستي
Get out of here before I break your bones
قبل از اين که استخوان هات را بشکنم از اينجا دور شو
I ain't your pop"
من باباجونت نيستم
I decided to have him arrested
من تصميم گرفتم که او دستگير شود
And I went looking for a cop
و رفتم دنبال پليس بگردم

I ran right outside
پريدم بيرون
And I hopped inside a cab
و افتادم توي يک تاکسي
I went out the other door
از آن يکي در رفتم بيرون
This Englishman said, "Fab"
اين مرد انگليسي گفت: عالي
As he saw me leap a hot dog stand
وقتي من را ديد که از روي باجه هات داگ فروشي پريدم
And a chariot that stood
و از روي ارابه اي که از يک ساختمان
Parked across from a building
بيرون آمده بود
Advertising brotherhood
و برادري را رويش تبليغ مي کردند هم پريدم
I ran right through the front door
درست از در جلو دويدم
Like a hobo sailor does
همان طور که از يک ملوان ولگرد بر مي آيد
But it was just a funeral parlor
اما از يک بنگاه تدفين سر در آوردم
And the man asked me who I was
و مَردِه از من پرسيد کي ام

I repeated that my friends
باز با آه گفتم که همه ي دوست هام
Were all in jail, with a sigh
توي زندان اند
He gave me his card
او کارت ويزيت ش را به من داد
He said, "Call me if they die"
و گفت اگر مُردند خبرم کن
I shook his hand and said goodbye
با او دست دادم و گفتم خداحافظ
Ran out to the street
و دويدم توي خيابان
When a bowling ball came down the road
که يک توپ بولينگ آمد پايين
And knocked me off my feet
و من را کوبيد به زمين
A pay phone was ringing
يک تلفن عمومي داشت زنگ مي زد
It just about blew my mind
که ذهنم را گرخيد
When I picked it up and said hello
وقتي گوشي را برداشتم و گفتم بفرماييد
This foot came through the line
از پشت خط اين شعر آمد بيرون

Well, by this time I was fed up
خب، اين موقع ديگر
At tryin' to make a stab
از تلاش براي کمک آوردن براي
At bringin' back any help
دوست هام و ناخدا اِرَب
For my friends and Captain Arab
سير شده بودم
I decided to nip a coin
تصميم گرفتم يک سکه بيندازم
Like either heads or tails
انگار که شير يا خط
Would let me know if I should go
باخبرم مي کردند که بايد
Back to ship or back to jail
برگردم به کشتي يا برگردم به زندان
So I hocked my sailor suit
با اين حسا ب لباس ملواني م را گرو گذاشتم
And I got a coin to flip
و يک سکه گرفتم که بيندازم
It came up tails
که شير آمد
It rhymed with sails
که با کشتي وزن ش شبيه بود
So I made it back to the ship
با اين حساب برگشتم طرف کشتي

Well, I got back and took
خب، من برگشتم وبرگ جريمه
The parkin' ticket off the mast
پارک ممنوع را از دکل برداشتم
I was ripping it to shreds
داشتم ريز ريزش مي کردم
When this coastguard boat went past
که يک گشت ساحلي رد شد
They asked me my name
اسم م را پرسيدند
And I said, "Captain Kid"
و گفتم ناخدا کيد
They believed me but
باورم کردند اما
They wanted to know
آنها مي خواستند بدانند
What exactly that I did
من دقيقا چه کار ي مي کنم
I said for the Pope of Eruke
گفتم که کارمند
I was employed
پاپ اروک هستم
They let me go right away
في الفور ول م کردند
They were very paranoid
خيلي پارانويايي بودند

Well, the last I heard of Arab
خب، آخرين خبري که از اِرَب دارم
He was stuck on a whale
اين است که عاشق يک نهنگ شده
That was married to the deputy
که با معاون کلانتر زندان
Sheriff of the jail
عروسي کرده
But the funniest thing was
اما بامزه ترين چيز اين بود
When I was leavin' the bay
که وقتي داشتم خليج را ترک مي کردم
I saw three ships a-sailin'
سه تا کشتي را ديدم
They were all heading my way
که داشتند مي آمدند طرف من
I asked the captain what his name was
از ناخدا پرسيدم اسم ش چيست
And how come he didn't drive a truck
و چه طور است که يک تراکتور را نمي راند
He said his name was Columbus
گفت اسم ش {کريستف} کلمب است
I just said, "Good luck."
فقط گفتم "موفق باشي"

سارا، آي سارا

باب اين آهنگ را براي زن ش نوشت. نمي دانم چرا هي به نظرم مي آيد

ديلن باد احمق را هم براي طرف نوشت، سر همو هم بود که قاطي کرد.

حتا تغيير مذهب ش هم ربطي به طرف دارد به نظرم
باد احمق را طوري نوشت که از هر 100 نفر يکي هم نفهمد- به

خصوص در متن انگليسي ش- اما اين يکي را همه مي فهمند. باب اين

را يک بار زد و ضبط کرد و شاهکار است
ساراي دختر خاله هم آدم درستي است هم دخترخاله ي خوبي.من آدم

خانوادگی ای نيستم زياد. يعنی بيشتر از خون برايم شعور آدم ها مهم

است و سارا از اين لحاظ هم آدم درستی است: اين را به حساب تعريف

نگذاريد، من اگر بخواهم ازش تعريف کنم دوست تر دارم بگويم شبيه

لاليتا کاستا است، و جای او باشم باز ترجيح می دهم همين را بشنوم. حالا

سارا هم مثل نادر و علي رضا الماسيان و مريم در بلاد کفر است - و مثل

رضا براهنی و ابراهيم گلستان باز، والبته مثل باب ديلن و اريک کلپتون و

جيمز هتفيلد و کرک همت و لس کلی پول و جاش هوم و کورت وونه گات

جونيور و ميلان کوندرا ، و نه مثل امير و حامد و پيام و کامبيز و يک يا

دو نفر ديگر که در دسترس ند و کم يا زيادی کم می بينم شان. سارا

امروز يا ديروز تولدش بود يا هست و من در پادگان بودم و پيزی تلفن

زدن هم ندارم و به نظرم جدا از ترسو بودن کاشانی ها، سارا تنها چيز

خوب کاشان است. با اين حساب اين يک تر جمه مال تو سارا، آي سارا
Sara
سارا

I laid on a dune, I looked at the sky,
روي تپه شني دراز کشيدم، به آسمان نگاه کردم
When the children were babies and played on the

beach.
وقتي فرزندان بچه بودند و در ساحل بازي مي کردند
You came up behind me, I saw you go by,
تو از پشت سرم آمدي، گذشتن ت را ديدم
You were always so close and still within reach.
تو هميشه خيلي نزديک بودي و هنوز هم در دسترس

Sara, Sara,
سارا ،سارا
Whatever made you want to change your mind?
چه چيزي باعث شد تصميم ت را عوض کني؟
Sara, Sara,
سارا، سارا
So easy to look at, so hard to define.
بسيار آسان براي ديدن، بسيار سخت براي تعريف کردن

I can still see them playin' with their pails in the sand,
هنوز مي توانم ببينمشان که با سطل ها شان توي شن ها بازي مي کنند
They run to the water their buckets to fill.
طرف آب مي دوند تا سطل هاشان را پر کنند
I can still see the shells fallin' out of their hands
هنوز مي توانم گوش ماهي ها را ببينم که از دست هاشان مي افتند
As they follow each other back up the hill.
وقتي که دنبال هم بالاي تپه مي روند

Sara, Sara,
سارا، سارا
Sweet virgin angel, sweet love of my life,
فرشته شيرين باکره من، عشق شيرين زندگي من
Sara, Sara,
سارا، سارا
Radiant jewel, mystical wife.
جواهر درخشان، همسر شگفت

Sleepin' in the woods by a fire in the night,
خوابيده در جنگل کنار آتش در شب
Drinkin' white rum in a Portugal bar,
روُمِ سفيد نوشان در يک بار پرتغالی
Them playin' leapfrog and hearin' about Snow White,
آنهاجفتک چهارکش بازی می کنند و قصه سفيد برفی می شنوند
You in the marketplace in Savanna-la-Mar.
تو در بازار ساوانا لا مار

Sara, Sara,
سارا، سارا
It's all so clear, I could never forget,
کاملا واضح است، نمي توانم از يادت ببرم
Sara, Sara,
سارا، سارا
Lovin' you is the one thing I'll never regret.
عشق ورزيدن به تو آن چيزي است که هيچ وقت ازش پشيمان نمي شوم

I can still hear the sounds of those Methodist bells,
هنورز مي توانم صداي ناقوس کليساي متديست را بشنوم
I'd taken the cure and had just gotten through,
درمان را پذيرفته ام و الان تازه رستگار شدم
Stayin' up for days in the Chelsea Hotel,
چندين روز بيدار مانده در هتل چلسي
Writin' "Sad-Eyed Lady of the Lowlands" for you.
در حال نوشتن " بانوي چشم-غمگين زمين هاي پست" براي تو

Sara, Sara,
سارا، سارا
Wherever we travel we're never apart.
هر جا که سفر مي رويم هيچ وقت جدا نمي شويم
Sara, oh Sara,
سارا، آي سارا
Beautiful lady, so dear to my heart.
بانوي زيبا، بس عزيز براي دل من

How did I meet you? I don't know.
چه طور ديدم ت نمي دانم
A messenger sent me in a tropical storm.
يک پيغام آور من را در توفانی حاره ای فرستاد
You were there in the winter, moonlight on the snow
تو در زمستان آنجا بودی، مهتاب ِ روی برف
And on Lily Pond Lane when the weather was warm.
و وقتی هوا گرم بود در ليلی پاند لين {نيو يورک} بودی

Sara, oh Sara,
سارا، آي سارا
Scorpio Sphinx in a calico dress,
اسفينکس آبان ماهی در لباسی از چيت
Sara, Sara,
سارا، سارا
You must forgive me my unworthiness.
بايد بی ارزشی م را ببخشی

Now the beach is deserted except for some kelp
الان ديگر در ساحل به جز قدری جلبک چيزی نمانده
And a piece of an old ship that lies on the shore.
و يک تکه از کشتی ای قديمی که مانده
You always responded when I needed your help,
هر وقت کمک ت را خواستم جوابم را دادی
You gimme a map and a key to your door.
به م يک نقشه و يک کليد به درت را دادی

Sara, oh Sara,
سارا، آي سارا
Glamorous nymph with an arrow and bow,
حوری پرجلال با تير و با کمان
Sara, oh Sara,
سارا، آي سارا
Don't ever leave me, don't ever go.
هيچ وقت ترکم مکن، هيچ وقت نرو

Tuesday, December 12, 2006

امشب من بچه ت م

يک مشت از بچه هاي سيدخندان به پوست دخترشان مي گفتند بچه. من فکر مي کردم منظورشان و محل گرته برداري شان واژه هاي لجن عيال يا منزل يا خانم بچه ها است. يا يادم مي افتاد که يک دوره بين دختر ها مد شده بود با دهن آلوچه اي و مقنعه ي مدرسه اي بيرون رفتن: که اعتراضي بود غريزي و بدون شعور به نقش سنتي زن در جامعه ايراني که عبارت بود از دختربچه-مادر،بي جواني و بي شعور. دخترها مي خواستند تين ايجر باشند و شروع تين ايجريت را گذاشته بودند تيپ بچه-مدرسه-گي-يت و نمي دانستند که دارند چه مي کنند اما تظاهر خوبي براي ميل خوبشان پيدا کرده بودند البته بدون شعور و فرهنگ قضيه.
من اين اطلاع دست اولم از فرهنگ کوچه را در کتاب بررسي موسيقي متال 2: حس نناميده آوردم با ترجمه بيبي به بچه. کتابم توقيف شد، اينجا مي آورم ش
اگر نمي دانيد بيبي چه است، نخوانيد وبلاگم را

by bob dylan
I'll be your baby tonight
امشب من بچه ت م

Close your eyes, close the door,
چشم هات را ببند، در را ببند
You don't have to worry any more.
ديگر لازم نيست نگران باشي
I'll be your baby tonight.
امشب من بچه ت م

Shut the light, shut the shade,
نور را خاموش کن، نورگير را ببند
You don't have to be afraid.
لازم نيست بترسي
I'll be your baby tonight.
امشب من بچه ت م


Well, that mockingbird's gonna sail away,
خب، وقتي مرغ مقلد دور مي شود
We're gonna forget it.
از ياد مي بريم ش
That big, fat moon is gonna shine like a spoon,
مي درخشد آن ماه بزرگ چاق مثل يک قاشق
But we're gonna let it,
اما ما کاري ش نداريم
You won't regret it.
غصه ش را نخواهي خورد

Kick your shoes off, do not fear,
کفش هات را در بيار
Bring that bottle over here.
آن بطري را بيار اينجا
I'll be your baby tonight.
امشب من بچه ت م

Sunday, December 10, 2006

دوباره در راه

bob dylan
به علی می گفتم بايد باب ديلن را من ترجمه کنم ، کويينز آو د ستون ايج را او. حالا منتظرم. همه ی عمرمان را منتظريم
On The Road Again
دوباره در راه

Well, I woke up in the morning
خب من امروز صبح بيدار شدم
There's frogs inside my socks
توي جوراب هام قورباغه ست
Your mama, she's a-hidin'
مامانت اون قايم شده
Inside the icebox
توي يخدان
Your daddy walks in wearin'
بابات مي آد تو
A Napoleon Bonaparte mask
نقاب ناپلئون بناپارت زده
Then you ask why I don't live here
بعدش تو مي پرسي چرا اينجا زندگي نمي کنم
Honey, do you have to ask?
شيکر، مجبوري بپرسي؟

Well, I go to pet your monkey
خب،من مي رم به ميمون ت رسيدگي کنم
I get a face full of claws
صورت م پر از جاي چنگ مي شود
I ask who's in the fireplace
مي پرسم توي اجاق که است؟
And you tell me Santa Claus
و به م مي گي سانتا کلاوس
The milkman comes in
مرد شير فروش مي آد تو
He's wearing a derby hat
و يه کلاه لگني سرش ست
Then you ask why I don't live here
بعدش تو مي پرسي چرا اينجا زندگي نمي کنم
Honey, how come you have to ask me that?
شيکر، چه طور شد که مجبوري آن را از من بپرسي؟

Well, I asked for something to eat
خب، يه چيزي خواستم که بخورم
I'm hungry as a hog
قدر يک خيکي گشنه م
So I get brown rice, seaweed
يک قدري برنج سبوس دار و جلبک مي گيرم
And a dirty hot dog
و يک هات داگ خاکي
I've got a hole
آنجا که شکمم محو شد
Where my stomach disappeared
سوراخ شده
Then you ask why I don't live here
بعدش تو مي پرسي چرا اينجا زندگي نمي کنم
Honey, I gotta think you're really weird.
شيکر، فکر مي کنم واقعا عجيب غريبي

Your grandpa's cane
عصاي پدربزرگ ت
It turns into a sword
به شمشير تبديل مي شود
Your grandma prays to pictures
مادربزرگ ت رو به عکس ها يي دعا مي کند
That are pasted on a board
که روي يک تخته چسبانده شده اند
Everything inside my pockets
همه چيزها يي که توي جيب هام است
Your uncle steals
را عمويت مي دزدد
Then you ask why I don't live here
بعدش تو مي پرسي چرا اينجا زندگي نمي کنم
Honey, I can't believe that you're for real.
شيکر، باورم نمي شود که واقعي هستي

Well, there's fist fights in the kitchen
خب، توي آشپزخانه با مشت دعوا مي کنند
They're enough to make me cry
براي به گريه انداختن م بس اند
The mailman comes in
پستچي مي آد تو
Even he's gotta take a side
حتا او هم مجبور مي شه طرف يکي را بگيره
Even the butler
حتا سرپيشخدمت هم
He's got something to prove
او هم چيزي را براي اثبات دارد
Then you ask why I don't live here
بعدش تو مي پرسي چرا اينجا زندگي نمي کنم
Honey, how come you don't move?
شيکر، چه طور است که خودت نمي روي؟

Friday, December 08, 2006

Tell me that it isn't true
به م بگو که درست نيست

I have heard rumors all over town,
توي کل شهر شايعه ها يي را شنيدم
They say that you're planning to put me down.
مي گويند که برنامه داري من را کنار بگذاري
All I would like you to do, Is tell me that it isn't true.
کل کاري که مي خواهم بکني ، اين است که به م بگويي که درست نيست

They say that you've been seen with some other man,
آنها مي گويند که با مرد ديگري ديده شدي
That he's tall, dark and handsome, and you're holding his hand.
که او بلندقد، سبزه و خوشتيپ است و تو دست ش را مي گيري
Darlin', I'm a-countin' on you,
عزيزم ،روي تو حساب مي کنم
Tell me that it isn't true.
که به م بگويي که درست نيست

To know that some other man is holdin' you tight,
دانستن اين که يک مرد ديگري تو را سفت بغل مي کند
It hurts me all over, it doesn't seem right.
آزارم مي دهد از سر تا سر، به نظر درست نمي آيد
All of those awful things that I have heard,
همه آن مزخرف ها يي که شنيدم
I don't want to believe them, all I want is your word.
نمي خواهم باورشان کنم، کل چيزي که مي خواهم حرف تو است

So darlin', you better come through,
با اين حساب عزيزم، ديگر بگو
Tell me that it isn't true.
به م بگو که درست نيست

All of those awful things that I have heard,
همه آن مزخرف ها يي که شنيدم
I don't want to believe them, all I want is your word.
نمي خواهم باورشان کنم، کل چيزي که مي خواهم حرف تو است
So darlin', I'm countin' on you,
با اين حساب عزيزم، من روي تو حساب مي کنم
Tell me that it isn't true.
به م بگو که درست نيست

جواب ، دوست من ، دارد در باد مي وزد

Blowin' In The Wind


How many roads must a man walk down
چند تا جاده را يک مرد بايد برود
Before you call him a man?
تا مرد صدايش کنيد
Yes, 'n' how many seas must a white dove sail
آره، و چند تا دريا را يک کبوتر سفيد بايد برود
Before she sleeps in the sand?
تا در شن بخوابد
Yes, 'n' how many times must the cannon balls fly
آره، و چند دفعه بايد گلوله ها پرواز کنند
Before they're forever banned?
تا ممنوع هميشگي شوند

The answer, my friend, is blowin' in the wind,
جواب ، دوست من ، دارد در باد مي وزد
The answer is blowin' in the wind.
جواب دارد در باد مي وزد

How many times must a man look up
يک مرد بايد چند دفعه بالا را نگاه کند
Before he can see the sky?
تا بتواند آسمان را ببيند
Yes, 'n' how many ears must one man have
آره، و يک مرد بايد چند تا گوش داشته باشد
Before he can hear people cry?
تا بتواند گريه مردم را بشنود
Yes, 'n' how many deaths will it take till he knows
آره ، و چند تا مرگ کار مي برد تا بداند
That too many people have died?
که آدم هاي خيلي زيادي مرده اند

The answer, my friend, is blowin' in the wind,
جواب ، دوست من ، دارد در باد مي وزد
The answer is blowin' in the wind.
جواب دارد در باد مي وزد

How many years can a mountain exist
يک کوه مي تواند چند سال بماند
Before it's washed to the sea?
تا شسته شود و به دريا ريخته شود
Yes, 'n' how many years can some people exist
آره و بعضي آدم ها مي توانند چند سال بمانند
Before they're allowed to be free?
تا اجازه پيدا کنند که آزاد باشند
Yes, 'n' how many times can a man turn his head,
آره ، و يک مرد چند بار مي تواند رويش را برگرداند
Pretending he just doesn't see?
و وانمود کند که نمي تواند ببيند

The answer, my friend, is blowin' in the wind,
جواب ، دوست من ، دارد در باد مي وزد
The answer is blowin' in the wind.
جواب دارد در باد مي وزد

Thursday, December 07, 2006

Highlands

زمين هاي بالا(ارتفاعات) و پست از حرف هاي هميشه عمو باب اند.بهشت و خاک و از اين حرف ها.اطن آهنگ درباره مواد مخدر نيست،باب الکلپسند است. اين آهنگ 16 دقيقه است. تا حالا دقت کرده ايد تايپ انگليسي لغت دقيقه روي موبايل چه شکنجه اي است؟
در اين آهنگ بنا به قراين متقن! بحث هايلندز که اسم خاص مناطق کوهستاني اي در اسکاتلند است (و 9 عدد است) مطرح نيست. باب دارد درباره بهشت و خيلي چيزهاي ديگر حرف مي زند و البته درباره هايلندز هم. با اين حساب من با توجه به خيل ليريک هاي مربوط به زمين باب تحت اللفظي ترين ترجمه را گذاشتم
Time Out Of Mind Album
Highlands
زمين هاي بالا
by Bob Dylan

Well my heart's in the Highlands gentle and fair
خب، دلم در زمين هاي بالا است ،موقر و روا
Honeysuckle blooming in the wildwood air
پيچ امين الدوله در هواي جنگلي شکوفه مي دهد
Bluebelles blazing, where the Aberdeen waters flow
آنجا که نهر اَِبردين مي ريزد گل هاي استکاني تلالو دارند
Well my heart's in the Highland,
خب، دلم در زمين هاي بالا است
I'm gonna go there when I feel good enough to go
مي خواهم وقتي به اندازه کافي حالم براي رفتن به آنجا خوب بود به آنجا بروم

Windows were shakin' all night in my dreams
تمام شب در رؤيام پنجره ها مي لرزيدند
Everything was exactly the way that it seems
همه چيز درست همان طور بود که به نظر مي آيد
Woke up this morning and I looked at the same old page
امروز صبح بيدار شدم و به همان صفحه قديمي نگاه کردم
Same ol' rat race
همان مسابقه قديمي موش هاي صحرايي
Life in the same ol' cage.
زندگي در همان قفس قديمي

I don't want nothing from anyone, ain't that much to take
از هيچ کس هيچ چيز نمي خواهم، چيز زيادي براي گرفتن وجود ندارد
Wouldn't know the difference between a real blonde and a fake
نمي توانم يک بلوند واقعي را از يک زن مو رنگ کرده تشخيص بدهم
Feel like a prisoner in a world of mystery
حس مي کنم که يک زنداني در دنيايي پر از رمزم
I wish someone would come
آرزو مي کنم که کسي بيايد
And push back the clock for me
و ساعت را برايم به عقب برگرداند

Well my heart's in the Highlands wherever I roam
خب، دلم در زمين هاي بالا است هر جايي که پرسه بزنم
That's where I'll be when I get called home
آنجاست که وقتي به خانه صدايم بزنند در آنجا خواهم بود
The wind, it whispers to the buckeyed trees in rhyme
باد، موزون براي درخت هاي شاه بلوط زمزمه مي کند
Well my heart's in the Highland,
خب ،دلم در زمين هاي بالا است
I can only get there one step at a time.
هر لحظه فقط يک قدم به آن نزديک تر مي شوم

I'm listening to Neil Young, I gotta turn up the sound
دارم نيل يانگ گوش مي کنم، مي خواهم صدا را بلند کنم
Someone's always yelling turn it down
هميشه يکي دارد داد مي زند کم ِ ش کن
Feel like I'm drifting
حس مي کنم که دارم کشيده مي شوم
Drifting from scene the scene
از يک صحنه به صحنه ديگر کشيده مي شوم
I'm wondering what in the devil could it all possibly mean?
مانده ام که معني احتمالي گند همه اينها چه است؟

Insanity is smashing up against my soul
جنون بر جانم مي کوبد
You can say I was on anything but a roll
مي تواني بگويي هر چيزي زده بودم غير از مواد
If I had a conscience, well I just might blow my top
اگر آگاهي داشتم،خب شايد فقط سرم را مي ترکاندم
What would I do with it anyway
و با آن به هر حال چه مي کردم
Maybe take it to the pawn shop
شايد مي بردم ش بنگاه کارگشايي

My heart's in the Highlands at the break of dawn
دلم در زمين هاي بالا است به وقت غروب
By the beautiful lake of the Black Swan
در کنار درياچه زيباي قوي سياه
Big white clouds, like chariots that swing down low
ابرهاي بزرگ سفيد، مثل ارابه ها که آن پايين تاب مي خورند
Well my heart's in the Highlands
خب ،دلم در زمين هاي بالا است
Only place left to go
تنها جايي که براي رفتن مانده

I'm in Boston town, in some restaurant
من در شهر بوستون َم، توي يک رستوران
I got no idea what I want
هيچ تصوري از چيزي که مي خواهم ندارم
Well, maybe I do but I'm just really not sure
خب، شايد هم دارم اما واقعا مطمئن نيستم
Waitress comes over
پيشخدمت مي آيد طرفم
Nobody in the place but me and her
کسي آنجا نيست به جز او و من

It must be a holiday, there's nobody around
بايد تعطيلي باشد، هيچ کس دور و بر نيست
She studies me closely as I sit down
وقتي دارم مي نشينم به دقت بررسي ام مي کند
She got a pretty face and long white shiny legs
صورت زيباو ساق هاي براق سفيد بلندي دارد
I say tell me what I want
مي گويم به م بکو چه مي خواهم
She says you probably want hard boiled eggs
او مي گويد احتمالا تخم مرغ پخته سفت مي خواهيد
I say that's right bring me some
مي گويم درست مي گويي ، برايم چند تا بياوريد
She says we ain't got any, you picked a wrong time to come
مي گويد تمام شده است، براي آمدن زمان نامناسبي را انتخاب کرديد
Then she says, "I know you're an artist, draw a picture of me!"
بعدش او مي گويد: مي دانم که نقاشي، ازم يک تصوير بکش
I say, "I would if I could, but,
اگر مي توانستم ، مي کشيدم اما
I don't do sketches from memory."
نمي توانم از روي حافظه م طرح بزنم

"Well", she says, "I'm right here in front of you, or haven't you looked?"
گفت ش : خب، من اينجا رو به روت ايستاده م، يا نگاه نکردي؟/
I say," all right, I know, but I don't have my drawing book!"
مي گويم: باشد، مي دانم ، اما دفتر نقاشي م همراه م نيست
She gives me a napkin, she says, "you can do it on that"
او به م يک دستمال سفره مي دهد، مي گويد: مي تواني روي اين بکشي ش
I say, "yes I could but,
مي گويم : بله، مي شد اما
I don't know where my pencil is at!"
نمي دانم مدادم کجاست

She pulls one out from behind her ear
او يک مداد از پشت گوشش در مي آورد
She says "all right now, go ahead, draw me, I'm standing right here"
مي گويد: حالا ديگر شد، برو جلو، من را بکِش، همين جا مي ايستم
I make a few lines, and I show it for her to see
چند تا خط مي کشم، و مي گيرم که ببيندش
Well she takes a napkin and throws it back
خب او دستمال را مي گيرد و پرت ش مي کند
And says "that don't look a thing like me!"
و مي گويد : اصلا شبيه من نيست

I said, "Oh, kind miss, it most certainly does"
گفتم :اوه، خانم عزيز، حتما شبيه شما ست
She says, "you must be jokin.'" I say, "I wish I was!"
مي گو يد: حتما داري شوخي مي کني، مي گويم :کاش اين طور بود
Then she says, "you don't read women authors, do you?"
بعدش مي گويد: تو نويسنده هاي زن را نمي خواني، مي خواني؟
Least that's what I think I hear her say,
دستکم اين آن چِيزي بود که فکر مي کنم او گفت
"Well", I say, "how would you know and what would it matter anyway?"
مي گويم: چه طور اين را مي داني و به هر حال چرا اين مهم است؟

"Well", she says, "you just don't seem like you do!"
مي گويد: خب، به ت نمي خورد که بخواني شان
I said, "you're way wrong."
گفتم: يک جورهايي اشتباه مي کني
She says, "which ones have you read then?" I say, "I read Erica Jong!"
مي گويد: حالا کدام شان را خوانده اي؟ مي گويم: من اريکا يونگ مي خوانم
She goes away for a minute and I slide up out of my chair
او يک دقيقه دور مي شود و من ازصندلي م به بيرون مي خزم
I step outside back to the busy street, but nobody's going anywhere
دوباره پا به خيابان شلوغ مي گذارم اما هيچ کس هيچ جا نمي رود

Well my heart's in the Highlands, with the horses and hounds
خب، دلم در زمين هاي بالا است، با اسب ها و سگ هاي تازي
Way up in the border country, far from the towns
آن بالا در ده مرزي، دور از شهر ها
With the twang of the arrow and a snap of the bow
با صداي درينگ ِ تير و تق ِکمان
My heart's in the Highlands
دلم در زمين هاي بالا است
Can't see any other way to go
نمي توانم راه ديگري براي رفتن پيدا کنم

Every day is the same thing out the door
هر روز همان چيزها بيرون از خانه است
Feel further away then ever before
از هر وقتي بيشتر احساس دوري مي کنم
Some things in life, it gets too late to learn
بعضي چيزها در زندگي ، براي ياد گرفتنشان خيلي دير مي شود
Well, I'm lost somewhere
خب، من جايي گم شده ام
I must have made a few bad turns
بايد يک چند تايي جا را اشتباه پيچيده باشم

I see people in the park forgetting their troubles and woes
مردم را در پارک مي بينم که دارند مشکل هاشان و غم ها شان را از ياد مي برند
They're drinking and dancing, wearing bright colored clothes
دارند مي نوشند و مي رقصند،لباس هاي با رنگ روشن به تن دارند
All the young men with their young women looking so good
اين همه مرد جوان با زن هاي جوان شان که اين قدر خوب به نظر مي رسند
Well, I'd trade places with any of them
خب، اگر مي شد، حاضر بودم
In a minute, if I could
جايم را فوري با هر کدامشان عوض کنم

I'm crossing the street to get away from a mangy dog
عرض خيابان را طي مي کنم تا از يک سگ له شده دور شوم
Talking to myself in a monologue
با خودم طي يک تک گويي حرف مي زنم
I think what I need might be a full length leather coat
فکر مي کنم چطزي که لازم دارم يک کت چرم بلند است
Somebody just asked me
يک نفر همين الان ازم پرسيدکه آيا
If I registered to vote
براي رأي دادن ثبت نام کرده ام

The sun is beginning to shine on me
خورشيد شروع به تابش بر من مي کند
But it's not like the sun that used to be
اما شبيه آن خورشيدي که بود نيست
The party's over, and there's less and less to say
مهماني تمام شده، و کمتر و کمتر گفتني وجود دارد
I got new eyes
چشم هاي نو گرفتم
Everything looks far away
همه چيز بسيار دور به نظر مي رسد

Well, my heart's in the Highlands at the break of day
خب، دلم در زمين هاي بالا است در شروع روز
Over the hills and far away
بالاي تپه ها و دور
There's a way to get there, and I'll figure it out somehow
راهي به آنجا هست ،و يک جورهايي پيدايش مي کنم
But I'm already there in my mind
اما الان در ذهن م تقريبا آنجايم
And that's good enough for now
و براي الان به اندازه کافي خوب است

Friday, December 01, 2006

Girl From The North Country

Girl From The North Country
دختر اهل ييلاق شمالي

Well, if you're travelin' in the north country fair,
خب، اگر در ييلاق شمالي سفر مي کني
Where the winds hit heavy on the borderline,
جايي که بادها به شدت بر مرز مي کوبند
Remember me to one who lives there.
مرا به ياد اويي که آنجاست بياور
She once was a true love of mine.
چون او وقتي عشق حقيقي من بود

Well, if you go when the snowflakes storm,
خب، اگر وقتي مي روي که دانه هاي برف طوفان مي کنند
When the rivers freeze and summer ends,
وقتي که رودها يخ مي زنند و تابستان تمام مي شود
Please see if she's wearing a coat so warm,
به لطف ببين که بالاپوشي بسيار گرم پوشيده
To keep her from the howlin' winds.
تا از بادهاي زوزه کش رهايي ش بخشند

Please see for me if her hair hangs long,
به لطف برايم ببين که موهايش بلند آويزان است
If it rolls and flows all down her breast.
و بر پستان هايش تاب مي خورد و جاري مي شود
Please see for me if her hair hangs long,
به لطف برايم ببين که موهايش بلند آويزان است
That's the way I remember her best.
که بهترين جوري است که به يادم مي آيد

I'm a-wonderin' if she remembers me at all.
در فکرم که اصلا مرا به ياد دارد
Many times I've often prayed
معمولا بسيار دعا کرده ام
In the darkness of my night,
در تاريکي شب م
In the brightness of my day.
در روشنايي روز م

So, if you're travelin' in the north country fair,
پس، اگر در ييلاق شمالي سفر مي کني
Where the winds hit heavy on the borderline,
جايي که بادها سفت به مرز مي خورند
Remember me to one who lives there.
مرا به ياد اويي که آنجاست بياور
She once was a true love of mine.
چون او وقتي عشق حقيقي م بود